طبيعت يكي از هزاران نعمت هايي است كه خداوند به مخلوقاتش عطا فرموده تا در ضمن استفاده و لذت از آن، در حفظش كوشا باشند.طبيعت يعني هر آنچه كه خداوند مهربان به ما عطا كرده است ؛ از سرسبزي و زيبايي كوه و دشت و صحرا تا دريا و غروب خورشيد و بسياري از چيز هاي ديگر كه زبان، قادر به وصف آن نيست.
تماشاي طبيعت خيلي لذت بخش است. از درختان زيبا گرفته تا گل هاي رنگارنگ و عطرآگين و گونه هاي حيواني قشنگ و سبزه زارهاي پهناور و كوه هاي برافراشته، همگي چشمان ما را به تماشاي خود فرا مي خوانند .
وقتي بهار جامه ي سبز رنگ و رنگارنگ خود را بر تن مي كند با ديدن آن احساس آرامش مي كنيم و دوست داريم هر لحظه در كنار آن بنشينيم و زبان به توصيف آن بگشاييم. وقتي صداي شرشر آب به گوش مي رسد يا وقتي قايقي سوار بر امواج پر تلاطم دريا مي بينيم، در دل احساس سبكي مي كنيم و اين چقدر لذت بخش است. غروب خورشيد كه ديگر جاي خود دارد! وقتي خورشيد بعد از يك سفر يك روزه چشم از زمين فرو مي بندد و دستي به نشانه ي خداحافظي تكان مي دهد و چهره در پس كوه هاي سر به فلك كشيده مغرب قايم مي كند و پرده ي سياه شب دامن گستر مي شود، زيبا و دل چسب است.
و زيباتر از تمام اين ها، بيدارشدن از خواب در يك فصل زمستاني و تماشاي بلورهاي زيباي برف است كه با لبخند روي ساقه هاي خشكيده ي درختان به خواب رفته، جا خوش كرده اند! و درختاني كه لباس سفيد بر تن كرده و به خوابي كوتاه مدت فرو رفته اند.
آري طبيعت زيباست چرا كه خالق آن زيباست.